۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

غوغای ستارگان- پروین - امشب در سر شوری دارم , امشب در دل نــوری دارم



امشب در سر شوری دارم
امشب در دل نــوری دارم

باز امشب در اوج آسـمانم
رازي بـاشـــد بـا ستارگانم

امشب يک سر شوق وشورم
از ايـن عــالــم گــويــي دورم

از شـادي پـر گـيرم کـه رسـم بـه فلک
سرود هستي خوانم در بر حور و ملک

در آسمان ها غوغا فکنم
سبو بريزم ساغر شکنم

امشب يک سر شوق وشورم
از ايـن عــالــم گــويــي دورم

با ماه و پـرويـن سخني گويم
وز روي مه خـود اثـري جويـم
جان يابم زين شبها
جان يابم زين شبها

مـاه و زهـره را بــه طـرب آرم
از خود بي خبرم ز شعف دارم
نغمه اي بر لب ها
نغمه اي بر لب ها

امشب يک سر شوق وشورم
از ايـن عــالــم گــويــي دورم

امشب در سر شوري دارم
امشب در دل نــوري دارم

باز امشب در اوج آسـمانم
رازي بـاشـــد بـا ستارگانم

امشب يک سر شوق وشورم
از ايـن عــالــم گــويــي دورم

امشب يک سر شوق وشورم
از ايـن عــالــم گــويــي دورم

امشب يک سر شوق وشورم
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۵, سه‌شنبه

سرودِ سپیده - با هر سپیده بانگ گلوله - در هر گلوله مرگ کبوتر




تا کی ستیز داس و شقایق - اعدام برگ و قتل صنوبر
تا کی مصاف سرب و شقیقه - تا کی ستیز سینه و خنجر

با هر سپیده بانگ گلوله - در هر گلوله مرگ کبوتر
با هر کبوتری گلی از خون - در هر گلی ستاره ی پرپر

از نو قسم به گل به ستاره - از نو قسم به خلق دلاور
ای جوخه جوخه های جنایت - ای چکمه های به خون شناور

با طبل گام شب شکنان و - با ضجه های اینهمه مادر
تصنیف سرخ مرگ هیولا - آواز ناب خشم برادر

هر مشت بسته غنچه ی کینه - تا خون بهای لاله ی بی سر
تا فصل فسخ حصار و زنجير - تا نسل همصدا و برابر

با پرچمی به رنگ ترانه - بر شانه ی شهامت خواهر
یک نعره مانده تا خودِ خورشید - تا مرگ دیو خفته به بستر

ای در ستیز این شب خون ریز - ای دست تو مسلسل و سنگر
با من بیا به فتح رهایی - تا مرگ سایه،تا شب آخر

امروز ما شکستن هر مرز - فردای ما تبلور باور
با هر سپیده عطر ترانه - در هر ترانه سپیده ی دیگر

( یغما گلرویی )

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

ای میهنم ای ایران من ؛ ای میهن ای زندان من




بعداز آن مرداد گران
خشم تو خفته در خاکستر تابستان
ای میهنم ای ایران من
ای میهن ای زندان من
میدرخشد شعله آفتاب
روی توفان سرخ انقلاب
چون فدایی با خشم و خون به پیش
از دل آهن و دود و شخم و خیش
جام غم شود نگون، شود نگون، شود نگون
گل دهد فلات خون، فلات خون، فلات خون
بهار خون مردمان
گل آورد گل ارغوان، گل ارغوان، گل ارغوان

گلوله شعله ور شود
شب وطن سحر شود، سحر شود ، سحر شود

میدرخشد شعله آفتاب
روی توفان سرخ انقلاب
چون فدایی با خشم و خون به پیش
از دل آهن و دود و شخم و خیش
-------------------------------------------

بر پا خيز از جا كن بنای كاخ دشمن






بر پا خيز از جا كن بنای كاخ دشمن

چو در جهان قيودبندگی / اگر فتد به پاي مردمی
بدست توست، به راي مشت توست
رهائي جهان ز قيد جورو ظلم
بپا كنيم قيام مردمي / رها شويم ز قيد بندگي
هم پائیم ، همراهيم،هم رزميم، جان بر کف برخیزیم
برخيزيم، پيروزيم

به هر كجا نشان ز ثروت ا / زحاصل تلاش كارگراست
زمين غني ز رنج برزگر / ز همتش شود ز دانه خرمني
بپا كنيم قيام مردمي /رها شويم ز قيد بندگي

۱۳۸۹ مرداد ۲, شنبه

سرود انترناسیونال - برخیز ای داغ لعنت خورده دنیای فقر و بندگی



برخیز ای داغ لعنت خورده
دنیای فقر و بندگی

شوریده خاطر ما را برده
به جنگ مرگ و زندگی.

باید از ریشه براندازیم
کهنه جهان جور و بند

آنگه نوین جهانی سازیم
هیچ بودگان هر چیز گردند.

( روز قطعی جدال است... آخرین رزم ما
انترناسیونال است........ نجات انسانها. ) 2

بر ما نبخشد فتح و شادی
نه شه ، نه بت ، نه آسمان

با دست خود گیریم آزادی
در پیکارهای بی امان

تا ظلم از عالم بروبیم
نعمت خود آریم به دست

دمیم آتش را و بکوبیم
تا وقتی آهن گرم است

(روز قطعی جدال است... آخرین رزم ما
انترناسیونال است........ نجات انسانها.) 2

تنها ما توده ی جهانی
اردوی بیشمار کار

داریم حقوق جهانبانی

نه که خونخواران غدار

غرد وقتی رعد مرگ آور
بر دژخیمان و رهزنان

در این عالم بر ما سراسر
تابد خورشید نورافشان

(روز قطعی جدال است... آخرین رزم ما
انترناسیونال است........ نجات انسانها.) 2

ای رفیقان ، قهرمانان ، ای رفیقان رفقا قهرمانان







ای رفیقــان

(ای رفیقــــــــان قهـرمـانـان) 2

(جان در ره میهن خود بدهیم بــی مهــابـــا) 2


از تــــــن مــــــا خــون بــریــزد

از خــــون مـــــا لالــــه خیـــــزد


(پـرلالـه و گـل بشـود همـه جـا چون گلستان) 2

چــون دمــاونـــد ســرفـــرازیــــم

در ره خلـــــــــق جــان ببــازیـــم


(یک پا ننهیـم قـدمـی بـه عقـب تــا دم مــرگ) 2


(در کوه و دشت در بیــابــان) 2

(غران چو یکی شیری که رهـا گشتـه از بنـد) 2


(خلــــق ایــــران همره ماست) 2

(زیـن رو وطــن ام آزاد و رهـا گـردد از بنــد) 2

۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه

بیا بریم کوه ، کدوم کوه ، همون کوهی که آهو ناز داره ، ای وله





بیا بریم دشت
کدوم دشت
همون دشتی که خرگوش خواب داره
ای وله
بچه صیاد به پایش دام داره
ای وله
بچه صیدم را مزن
خرگوش دشتم را مزن
خواب خرگوش به خواب یار میماند وله ی
خواب خرگوش به خواب یار میماند وله ی

بیا بریم کوه
کدوم کوه
همون کوهی که اهو ناز داره
ای وله
بچه صیاد به پایش دام داره
ای وله
بچه صیدم را مگیر
خرگوش دشتم را مگیر
اهوی کوهم را مگیر
خال اهو به خال یار میماند وله ی
خال اهو به خال یار میماند وله ی

بیا بریم باغ
کدوم باغ
همون باغی که قمری تاب داره
ای وله
بچه صیاد به پایش دام داره
ای وله
بچه صیدم را مزن
خرگوش دشتم را مزن
اهوی کوهم را مزن
قمری باغم را مزن
چرخ قمری به چرخ یار میماند وله ی
چرخ قمری به چرخ یار میماند وله ی
بیا بریم کوه
کدوم کوه
همون کوهی که عقاب تاب داره
ای وله
بچه صیاد به پایش دام داره
ای وله
بچه صیدم را مزن
خرگوش دشتم را مزن
اهوی کوهم را مزن
قمری باغم را مزن
چنگ عقاب به چنگ یار میماند وله ی
چنگ عقاب به چنگ یار میماند وله ی
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

باغ بهرنگ - صمد بهرنگی



یه صبح خوب و زیبا

در خواب و در بیداری

با الدوز و کلاغها

با جوجه ی طلایی

با ماهی کوچولو ، عروسک سخنگو

رفتیم به باغ هلو

نه جن دیدیم نه لولو

-----

گلهای رنگا و رنگ

رفیق خوب و یک رنگ

ای بچه های دلتنگ

بیاین به باغ بهرنگ

-------

پسر لبو فروش، ماهی سیاه باهوش

از حمزه و کوراغلو

کلاغ و موش و خرگوش

شادی و غصه داریم

یه باغ پسته داریم

از عشق و از محبت

هزارتا قصه داریم

-------

(قصه ها مثل فشنگ

کتابها مثل تفنگ)

ای بچه های دلتنگ

بیاین به باغ بهرنگ

- - - - - - - - - - -

۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

گل مینای جوان - از درون شب تار , می شکوفد گل صبح



از درون شب تار
می شکوفد گل صبح
خنده بر لب
گل خورشید کند
جلوه بر کوه بلند

نیست تردید زمستان گذرد
وز پی اش پیک بهار
با هزاران گل سرخ
بی گمان می آید

در گذرگاه شب تار
به دروازه ی نور
گل مینای جوان
خون بیفشانده تمام
روی دیوار زمان

لاله ها نیز نهادند به دل
همگی داغ سیاه
گرچه شب هست هنوز
با سیه چنگ بر این بام آونگ
آسمان غرق ستاره است و لیک
آسمان غرق ستاره است هنوز

خوشه ها بسته ستاره گل گل
خوشه ی اختر سرخ
با تپش های سترگ
عاقبت کوره ی خورشید گدازان گردد

اجرای جدید سرود ای ایران - ای ايران مرزت چه ها كشيد , چه خون ها در دامنت چكيد



ای ايران مرزت چه ها كشيد
چه خون ها در دامنت چكيد
دور از تو شد مهر مردمان
كی برپا مانی در اين جهان

ای دشمن تو آشنا و در همين سراست
در كمين عشق و حس و جان و خون ماست
بر حال خويش انديشه كن
راهی نوين را پيشه كن
در راه نو آزادگی را مبر از ميان
ويرانه كن ريشه بربران

آزادی بهتر ز گوهر است
كی در تو انسان برابر است
خود برتر از ديگران مبين
خاكت مثل خاك ديگر است

تا عيش و نوش و سود حاكمان سرای توست
فقر و مرگ و جنگ و غارت از برای توست
بر حال خويش انديشه كن
راهی نوين را پيشه كن
در راه نو آزادگی را مبر از ميان
ويرانه كن ريشه بربران

ايران مهر تو برون كنم
تا كی اين دل از تو خون كنم
تا زندان هست و شكنجه هست
بر گو با ظلم تو چون كنم

تا گردش جهان بدور آسمان بپاست
سرنگونی ستمگران شعار ماست
برحال خويش انديشه كن
راهی نوين را پيشه كن
در راه نو آزادگی را مبر از ميان
ويرانه كن ريشه بربران

شعر از مسعود آذر - با صدای فریدون فرهی

۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه

زخون جلوه کن ای هماره یاد






زخون جلوه کن ای هماره یاد

صبح خونین بهمن به چشمان تو آرمیده

شرر زد به مرداب تیره گون

خروش خون

زقلـب سیــه کــل کشیــده پــر

زجوش خون

هزاران پرستـوی خـونچکـان

به خون خانه

دل اش خون و چشم اش به آن آبـی بـی کرانـه

مگر بشکفد باغ نیلوفران

بـی قــراران آن پهــن آبــی

مگر بشکفد از خون در شب خستگان آفتابی

زخون جلوه کن ای هماره یاد

صبح خونین بهمن به چشمان تو آرمیده
-------------------------------------------

بیداران جنگل





--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

صمد - ای تو پيشاهنگ رفتن



سرود كارگر - چرخ صنعت به گردش فتد - با سرانگشت زحمتكشان




چرخ صنعت به گردش فتد - با سرانگشت زحمتكشان
پس چرا خود نگیرد ثمر - كارگر، كارگر، كارگر
بازوان توانای ما - بشكند پشت بیگانگان
كی بود ترسمان ازخطر - كارگر، كارگر، كارگر
- كارگر، كارگر، كارگر
شب سیاه بردگی گذشت - طلیعه آزادی دمید
کنون بباید با توان خلق - ز سلطه بیگانگان رهید
نمی کنیم ، نمی کنیم - به غیر از این ، به غیر از این
به زندگانی کار دیگری
قسم به دست پینه بسته ها
نمی رویم جز راه خلق خویش
کنون ز جای ای برزگر بپیش
کنون بپا ای کارگر بپیش
که بر کنیم ، که بر کنیم - به اتحاد ، به اتحاد
ز بیخ و بن کاخ ستمگری

فرمانده ارنستوچگوارا - ویکتورخارا



بايد دوباره کارگر شد - بايد دوباره برزگر شد




دست تو زخمی دست من پینه
تو داس خشمی من پتک کینه
بازو به بازو در وقت پیکار
با خشم و کینه با پرچم کار
باید دوباره کارگر شد
باید دوباره برزگر شد
باید درو کرد باید که کوبید
باید دوباره از ریشه رویید از ریشه رویید
داس تو تیزو پتک من محکم
نیرو بگیریم از بازوی هم
این مزرعه محتاج بذر است
این کارخانه محتاج کار است
باید درو کرد باید که کوبید
باید دوباره از ریشه رویید از ریشه رویید
نان من از تو نان تو از من
جان من از تو جان تو از من
فریاد با هم پرواز با هم
آزادگی را آغاز باهم

آن خس و خاشاک تویی - پست ‌تر از خاک تویی




آن خس و خاشاک تویی
پست ‌تر از خاک تویی
شور من‌ام، نور من‌ام عاشق رنجور من‌ام
زور تویی، کور تویی هاله‌ی بی‌نور تویی
دلیر بی‌باک من‌ام
مالک این خاک من‌ام

۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

خبر اومد زمستون داره میره - سکوت از شهر تیره پر میگیره





خبر اومد زمستون داره می ره ،
سکوت از شهر تیره پر می گیره ،
نگاه کن پای آزادی این خاک ،
داره قشنگ‌ترین گلها می‌‌میره ،
داره قشنگ‌ترین گلها می‌‌میره ،
...
خبر اومد که مردم تو خیابون ،
تموم عاشقان جمعند تو میدون ،

خبر اومد ندا غلتیده در خون ،
نذاره جون بده آزادی آسون ،
نذاره جون بده آزادی آسون ،‌
خبر اومد که سینش سرخه خرداد ،
تمومه شهر پر از آتیش و فریاد ،
خبر اومد که خون شد قلب سهراب ،
ترانه را سوزونده دست بیداد
ببار ‌ای آسمون بر این شب تار
که عاشقان را می‌‌بندند به رگبار
جواب حق ما سرب و گلوله است

در این‌ جنگل نمی‌‌میره تبردار

خبر اومد زمستون داره می‌‌ره
سکوت از شهر تیره پر می‌‌گیره
نگاه کن پای آزادی این خاک
داره قشنگ‌ترین گلها می‌‌میره
داره قشنگ‌ترین گلها می‌‌میره

خبر اومد که مردم تو خیابون

تموم عاشقان جمعند تو میدون

خبر اومد ندا غلتیده در خون
نذاره جون بده آزادی آسون
نذاره جون بده آزادی آسون

ببار ‌ای آسمون بر این شب تار
که عاشقان را می‌‌بندند به رگبار
جواب حق ما سرب و گلوله است

در این‌ جنگل نمی‌‌میره تبردار

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

سرود کوهستان - می گذرد در شب آيینه رود ، خفته هزاران گُل در سینه رود




سرود کوهستان - رود

می‌گذرد در شب آئینه رود خفته هزاران گل در سینه رود

گُلبُـن لبخنــد فــردائــی مــوج سـر زده از اشک سیمینه رود


فَرازِ رود نغمه خوان

شکفته باغ کهکشان

مـی ســوزد شــب در ایــن میــان



رود و سرودش اوج و فرودش مـی رود تا دریـای دور

بـــــاغ آئینـــــه دارد در سینــه مـی رود تا ژرفای دور


موجی در موجی می‌بندد

بر افسون شب می‌خندد

با آبی‌ها می‌پیوندد



فـردا رود افشـان ابـریشـم در دریـا مـی خوابــد

خورشید از باغ خاور می‌روید بر دریا می‌تابد



موجی در موجی می‌بندد

بر افسون شب می‌خندد

با آبی‌ها می‌پیوندد



فـردا رود طغیـان شــورافکـن در دریـا مـی خـوابــد

خورشید از شرق سوزان می‌روید بر دریا می‌تابد



موجی در موجی می‌بند

بر افسون شب می‌خندد

با آبی‌ها می‌پیوندد

چهار آذرخش خلق ترکمن - توماج ، مختوم ، واحدی ، جرجانی



مراببوس - برای آخرین بار , تو را خدا نگهدار , که می روم به سوی سرنوشت




مراببوس
مراببوس
برای آخرین بار تو را خدا نگهدار

بهار من گذشته گذشته ها گذشته
من ام به جستجوی سرنوشت
در میان طوفان هم پیمان با قایق ران ها
گذشته از جان باید بگذشت از طوفان ها
به نیمهء شبها دارم بایارم پیمانها
که برفروزم آتشها در کوهستانها
آه آه
شب سیه سفر کنم ز تیره ابر گذر کنم
نگه کن ای گل من سرشته غم به دامن برای من میفکن
دختر زیبا امشب بر تو مهمانم در پیش تو میمانم
تا لب بگذاری بر لب من
دختر زیبا آن برق نگاه تو اشک بی گناه تو
روشن سازد یک امشب من
مراببوس
مراببوس
برای آخرین بار تو را خدا نگهدار
که می روم به سوی سرنوشت
بهار من گذشته گذشته ها گذشته
من ام به جستجوی سرنوشت