۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

نترسون باغو از گل - نترسون سنگو از برف




نترسون باغو از گل - نترسون سنگو از برف
نترسون ماهو از ابر - نترسون کوهو از حرف
نترسون بیدو از باد - نترسون خاکو از برگ
نترسون عشقو از رنج - نترسون مارو از مرگ

نه تیر و دشنه، نه دار و زندون
ستاره هارو از شب نترسون

چه ترسی داره بوسه بر لب ِ خونین آزادی
چرا وحشت کنم از عشق، چرا برگردم از شادی؟
از این خاموشه تا خورشید چه ترسی داره پل بستن؟
از این صد چشمه تا دریا خوشا شکفتن و رستن

نترسون عاشقارو از این کولاک تاراج
بخاک افتادن از عشق، پر و باله به معراج
نه تیر و دشنه، نه دار و زندون
ستاره هارو از شب نترسون

کجا پروانه ترسید از حریر شعله پوشیدن؟
کجا شبنم هراسید از شراب نور نوشیدن؟
از این شب گوشه ی خاموش، از این تکرار ِ بی رویا
سلام ای صبح آزادی، سلام ای روشن ِ فردا

نترسون باغو از گل
نترسون سنگو از برف
نترسون ماهو از ابر
نترسون کوهو از حرف
نترسون بیدو از باد
نترسون خاکو از برگ
نترسون عشقو از رنج
نترسون مارو از مرگ

نه تیر و دشنه، نه دار و زندون
ستاره هارو از شب نترسون


نه تیر و دشنه، نه دار و زندون
ستاره هارو از شب نترسون
- - - - - - - - - - - - - - - -

۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

سرود کوهستان - سر اومد زمستون - آفتابکاران جنگل





سراومد زمستون، شکفته بهارون

گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون (۲)

کوهها لاله زارن، لاله‌ها بیدارن

تو کوهها دارن گل گل گل ، آفتابو میکارن (۲)

توی کوهستون، دلش بیداره

تفنگ و گل و گندم داره میاره

توی سینه‌اش جان جان جان (۲)

یه جنگل ستاره داره، جان جان، یه جنگل ستاره داره

سراومد زمستون، شکفته بهارون

گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون (۲)

لبش خنده نور

دلش شعله شور

صداش چشمه و یادش آهوی جنگل دور (۲)

توی کوهستون، دلش بیداره

تفنگ و گل و گندم داره میاره

توی سینه‌اش جان جان جان (۲)

یه جنگل ستاره داره، جان جان، یه جنگل ستاره داره (۲)

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -- - - - - -

۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

وطن پرنده پر در خون - وطن شکفته گل در خون






وطن پرنده پر در خون
وطن شکفته گل در خون
وطن فلات شهید و شب
وطن پا تا به سر خون
وطن ترانه زندانی
وطن قصیده ویرانی
ستاره ها اعدامیان ظلمت
به خاک اگر چه می ریزند
سحر دوباره برمی خیزند
بخوان که دوباره بخواند
این عشیره زندانی
گل سرود شکستن را
بگو که به خون بسراید
این قبیله قربانی
حرف آخر رستن را
با دژخیمان اگر شکنجه
اگر بند است و شلاق و خنجر
اگر مسلسل و انگشتر
با ما تبار فدائی
با ما غرور رهائی
به نام آهن و گندم
اینک ترانه آزادی
اینک سرودن مردم
امروز ما امروز فریاد
فردای ما روز بزرگ میعاد
بگو که دوباره می خوانم
با تمامی یارانم
گل سرود شکستن را
بگو بگو که به خون می سرایم
دوباره با دل و جانم
حرف آخر رستن را
بگو به ایران
بگو به ایران

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -