۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

سرود کوهستان - می گذرد در شب آيینه رود ، خفته هزاران گُل در سینه رود




سرود کوهستان - رود

می‌گذرد در شب آئینه رود خفته هزاران گل در سینه رود

گُلبُـن لبخنــد فــردائــی مــوج سـر زده از اشک سیمینه رود


فَرازِ رود نغمه خوان

شکفته باغ کهکشان

مـی ســوزد شــب در ایــن میــان



رود و سرودش اوج و فرودش مـی رود تا دریـای دور

بـــــاغ آئینـــــه دارد در سینــه مـی رود تا ژرفای دور


موجی در موجی می‌بندد

بر افسون شب می‌خندد

با آبی‌ها می‌پیوندد



فـردا رود افشـان ابـریشـم در دریـا مـی خوابــد

خورشید از باغ خاور می‌روید بر دریا می‌تابد



موجی در موجی می‌بندد

بر افسون شب می‌خندد

با آبی‌ها می‌پیوندد



فـردا رود طغیـان شــورافکـن در دریـا مـی خـوابــد

خورشید از شرق سوزان می‌روید بر دریا می‌تابد



موجی در موجی می‌بند

بر افسون شب می‌خندد

با آبی‌ها می‌پیوندد

۲ نظر:

  1. اقلیت در حال حاضر حتی پنج درصد از طیف فدایی را نمایندگی نمیکند و تقدیم کردن این سرودها به اقلیت کار شما را خیلی محدود کرده -به نظرمن وسیعتر بیندیشید بخصوص چنین کارهایی مربوط به همه حتی در خارج از طیف فدایی است -
    موفق باشید
    امیر

    پاسخحذف
  2. امیر ، این آمار۵% را از کجا اودی؟ حالا این چه ربطی به موضوع داره ؟

    پاسخحذف