۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

سرود 13 آبان - روز دانش آموز- (با سلاح عزمش ، دشمن ستمگر، سرنگون کند)



پر فروغ و روشن / اختر تابان / در فضای میهن 
 سیزده آبان....
فوج سرخ دانش / هر سو شتابان / لاله گون ز خونش /کوچه خیابان
سیزده آبان
توده ی محصل / در کلاس سنگر / مشق خون کند
با سلاح عزمش / دشمن ستمگر / سرنگون کند
خوانده تا محصل / در کتاب توده /درس انقلاب
از دل و ز چشم دشمنان ربوده / او قرار و خواب

استوار و محکم / آتشین و سوزان / سرخ و رهنورد 
متحد مصمم /ارتش جوانان /عازم نبرد
 سرفراز و سرکش/ جنگی و دلاور/ پر دل و شجاع
یار هر ستمکش / دشمن ستمگر / خصم ارتجاع

پر فروغ و روشن / اختر تابان / در فضای میهن
 سیزده آبان....
فوج سرخ دانش / هر سو شتابان /لاله گون ز خونش /کوچه خیابان
سیزده آبان
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

خشم کوچه - لالايی كوچه رو اين بار نميديم دست هیچ شياد , بايد بمونه كوچه تو دست مردم اين بار



لالا مهتاب , لالا جونم
برات از باغ , چه می خونم
نفس تنگه , ميون باغ
زدن سرها رو , زير طاق
لالا كوچه , لالا گلبرگ
شدن گلگونه ها , دق مرگ
لالا كوچه , لالا ديوار
شدن پروانه ها , بر دار
لالا ماما , تاسیلابن
ندا ها , اينجا بي تابن
لالا سهراب , عكسش كو
بچين دورش , گل شب بو

لالا طوفان , لالا غرش
بگير از دشمن , آسايش
لالايی , پرچم و بردار
لالايی , حركت و جنبش
لالا
لالا مهتاب , دلا خونه
خيابونا , چه گلگونه
لالا بيدار , لالا برپا
لالا منشين , و خيز از جا
لالا لالا , بيا تندر
مثل دريا بشيم پُرپر
بريزيم توي , شط رود
بره شب , بشكنه اين سوز
لالالالا ؛ لالالالا
سقوط شب به دست ما

لالايي كارگر پردرد
زمون رستخیز گل کرد
همون كه كردت آواره
به خشم تو گرفتاره

به دست و پاي تو زنجير
به تو دنيا بدهكاره
لالايي پاشيم از جامون
مي گيره كم كمك بارون

لالا طوفان لالا غرش
بگير از دشمن آسايش
همه دنيا رو ما ساختيم
لالايي سهم ما كوشش

لالايي بچه ها بيرون
تموم عمر اين زندون
لالايي كوچه رو اين بار
نميديم دست هیچ شياد

نه موعود و نه اعياد
نه شیخ نه شاه نه سردار
بايد بمونه كوچه
تو دست مردم اين بار
لالايي صبح شده نزديك
بپوشين رخت نو تبريك
لالا طوفان لالا غرش
بگير از دشمن اسايش
لالا

۱۳۸۹ مهر ۱۶, جمعه

بوي باران, بوی سبزه, بوی خاك, شاخه های شسته باران خورده پاك




بوي باران بوي سبزه بوي خاك
شاخه هاي شسته باران خورده پاك
آسمان آبي و ابر سپيد
برگهاي سبز بيد
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو هاي شاد
خلوت گرم كبوترهاي مست
نرم نرمك مي‌رسد اينك بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه هاي نيمه باز
خوش به حال دختر ميخك كه مي خندد به ناز
خوش به حال جام لبريز از شراب
خوش به حال آفتاب
اي دل من گرچه در اين روزگار
جامه رنگين نمي پوشي به كام
باده رنگين نمي نوشي ز جام
نقل و سبزه در ميان سفره نيست
جامت از ان مي كه مي بايد تهي است
اي دريغ از تو اگر چون گل نرقصي با نسيم
اي دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
اي دريغ از ما اگر كامي نگيريم از بهار
گر نكوبي شيشه غم را به سنگ
هفت رنگش ميشود هفتاد رنگ.
- فريدون مشيري

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

خسته ومطرودوحیرانی وطن ـ خفته در خون هزارانی وطن




خسته ومطرودوحیرانی وطن ـ خفته در خون هزارانی وطن
سرنوشت ما چه یکسان است ببین ـ مثل من ویران ویرانی وطن


بی آشیانه گشتم خانه به خانه گشتم
بی تو همیشه با غم شانه به شانه گشتم
عشق یگانه ی من از تو نشانه ی من
بی تو نمک ندارد شعر و ترانه ی من

سرزمین من خسته خسته از جفایی
سرزمین من دردمند بی نوایی
سرزمین من بی سرود و بی نوایی
سرزمین من

ماه و ستاره ی من راه دوباره ی من
در همه جا نمی شه بی تو گذاره ی من
گنج ترا ربودند از پی عشرت خویش
قلب ترا شکستند هر کی به نوبت خویش

سرزمین من کی غم ترا سروده
سرزمین من کی ره ترا گشوده
سرزمین من کی بتو وفا نموده
سرزمین من
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ شهریور ۱۹, جمعه

میهن زحمتکشان - میهن غارتگران عرصه سیم و زر است - میهن زحمتکشان میهنی دیگر است



میهن غارتگران عرصه سیم و زر است
میهن زحمتکشان میهنی دیگر است
عرصه رزم با هر غارتگر است
عرصه رزم با هر غارتگر است
میهن زحمتکشان سنگر سنگر سنگر است

ای همرزم زحمتکشان
تا دمد صبح صبح پیروز
تا دمد صبح صبح پیروز
در هیاهوی غارتگران جنگ افروز

بیدار بمان هشیار بمان
بیدار بمان هشیار بمان
بانگ غارتگران اهرمن فریب آمیز است
عوعو فرماندهان بی وطن وهم انگیز است
با زحمتکشان بخوان بخوان بخوان بخوان
میهن صندوق سرمایه های بانکی نیست
زرادخانه چکمه پوشان یانک نیست

میهن حاصل کار انسانها
میهن پتک کارگران ، میهن داس دهقانها
میهن پتک کارگران ، میهن داس دهقانها
میهن خانه و آشیانه است
میهن در کار و در مزرعه
میهن در کار و کارخانه است

با زحمتکشان بخوان بخوان بخوان بخوان
میهن صندوق سرمایه های بانکی نیست
زرادخانه چکمه پوشان یانک نیست
میهن صندوق سرمایه های بانکی نیست
زرادخانه چکمه پوشان یانک نیست
میهن زحمتکشان میهنی دیگر است
عرصه رزم با هر غارتگر است
عرصه رزم با هر غارتگر است
میهن زحمتکشان سنگر سنگر سنگر است
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سکوتم را نکن باور- من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم




سکوتم را نکن باور
من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم
من آن خرمن
من آن انبار باروتم
که با آواز یک کبریت
آتش میشوم یک سر
هزاران شعله سرخ کنار هم
سکوتم را نکن باور
تمام این قفس ها را
تمام حسرت و این ترس ها را
من به دستانی که میخواهد رها باشد
شکستی سخت خواهم داد!
سکوتم را نکن باور
من آن پرهای بسته منتظر در کنج زندانم
که آواز رهایی
شعر هر روز است زیر لب
سکوتم را نکن باور
من آخر با امید ناب آزادی
تمام بغض ها را
کینه ها را
اندوه ها را
با گلوی یک جهان فریاد آزادی
شکستی سخت خواهم داد
سکوتم را نکن باور
که فردا را همانگونه که می خواهم
همانگونه که باید باشد اما نیست
میسازم
سکوتم را نکن باور
که من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم
سکوتم را نکن باور
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

رنج و کار - ای سوداگران رنج و کار و بازوان ما




ای سوداگران رنج و کار و بازوان ما
سرمایه دار گشته ای ، پروار گشته ای ، جهانخوار گشته ای
جهانخوار گشته ای
ز نان ما و نان کودکان ما
ز نان ما و نان کودکان ما

کار میکنیم در ...سرمایه شما
جان میکنیم زیر چرخ کارخانه شما
روز و شب به رنج ، کارو، کارو ، کارو ، کارو ،کار
جان میدهیم در شکنجه گاه شما
---------
---------
----------

رزم مشترک - همراه شو عزیز، همراه شو عزیز



همراه شو عزیز، همراه شو عزیز
تنها نمان به درد، کاین درد مشترک
هرگز جدا جدا، درمان نمی شود

دشوار زندگی، هرگز برای ما
دشوار زندگی، هرگز برای ما
بی رزم مشترک، آسان نمی شود

تنها نمان به درد، همراه شو عزیز
همرا شو، همراه شو
همراه شو عزیز
همراه شو عزیز
تنها نمان به درد، کاین درد مشترک
هرگز جدا جدا، درمان نمی شود

دشوار زندگی، هرگز برای ما
دشوار زندگی، هرگز برای ما
بی رزم مشترک، آسان نمی شود

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

هوا دلپذیر شد، گل از خاک بردمید - پرستو به بازگشت زد نغمه امید




هوا دلپذیر شد، گل از خاک بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه امید
به جوش آمدست خون درون رگ گیاه
بهار خجسته‌فال خرامان رسد ز راه
بهار خجسته‌فال خرامان رسد ز راه



به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشم که پیکار می‌کنند
به آنان که با قلم تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار می‌کنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد



و این بند بندگی، و این بار فقر و جهل
به سرتاسر جهان، به هر صورتی که هست
نگون و گسسته باد، نگون و گسسته باد



به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشم که پیکار می‌کنند
به آنان که با قلم تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار می‌کنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

انسان - انسان به انسان دیده ام







در بندها بس بندیان, انسان به انسان دیده ام
از حُکمبر تا حکمران, حیوان به حیوان دیده ام

در مکر او در فکر این, در شُکر او در ذکر این
از حاجیان تا ناجیان, شیطان به شیطان دیده ام

دیدى اگر بى خانمان, از هر تبارى صد جوان
من پیرهاى ناتوان دربان به دربان دیده ام

اى روزگار دلشکن, هر دم مرا سنگى مزن
من سنگها در لقمه نان, دندان به دندان دیده ام

از خود رجز خوانى مکن, تصویر گردانى مکن
من گردن گردنکشان, رسمان به رسمان دیده ام

شرح ستم بس خوانده ام, آتش به آتش مانده ام
من اشک چشم کودکان, دامان به دامان دیده ام

از این کله تا آن کله فرقى ندارد شیخ و شه
من پاسدار و پاسبان ایران به ایران دیده ام

ماتم چه گویم زین وطن کز برگ برگ این چمن
من خون چشم شاعران دیوان به دیوان دیده ام

چکش به فرق من مزن اى صبر فولادین من
من ضربت پتک زمان, سندان به سندان دیده ام
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

لاله های ترکمن - توماج هزاره ، صحرا بیداره - تو صحرا خلق ترکمن ، آتش میکاره




--
--
--
توماج هزاره ، صحرا بیداره
تو صحرا خلق ترکمن ، آتش میکاره
--
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شانزده آذر - که تا آخرین نفر آخرین نفس ، کوشیم و بشکنیم دیوار این قفس ، در ره آزادی ایران



بار دیگر شانزدهم آذر آمد و سر به سر
در قلوب مردم شعله افکند
جنبش دانشجویی ایران به خون شهیدان
در ره خلق مان خورده سوگند
که تا آخرین نفر آخرین نفس
کوشیم و بشکنیم دیوار این قفس
در ره آزادی ایران
شریعت رضوی , قندچی , بزرگ نیا
گشتند شهید در ره ستیزه و ارتجاع
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

چهار آذرخش خلق ترکمن




جهار آذرخش شب کارگر
چهار آذرخش شب برزگر
درخشیده از جنگل ترکمن
خروشیده بر قله های وطن
گل و جنگل و جوخه های جنون
شب و تیر باران گلبار خون
شب و تیر باران گلبار خون
چهار اسب ترکمن
مختوم ، واحدی ، جرجانی ، توماج
خونین و شیه زن
در شب شکنجه و تاراج تاراج تاراج
همه کشتزاران به خون خوشه بست
همه قلقله موج در خون شکست


----------------------------------

رستاخیز خلق - دور نیست دیر نیست روز رستاخیز خلق



دور نیست دیر نیست روز رستاخیز خلق
روز شگفتن زخمهای یخ زده
روز دمیدن خورشید صبحگاهان
دور نیست دیر نیست روز رستاخیز خلق
روز سرودن خونین ماسه ها
روز سرایش رزمین فسانه ها
دور نیست دیر نیست روز رستاخیز خلق
روز گسستن زنجیر بردگی
روز شکستن دیوار تیرگی
دور نیست دیر نیست روز رستاخیز خلق
روز وحدت قلم و داس و پتک ها
روز خروش خشم غریو تفنگ ها
دور نیست دیر نیست روز رستاخیز خلق
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

گنجشگك اشی مشی - كی ميكشه قصاب باشی ؛ كی ميخوره حاكم باشی




گنجشگك اشی مشی

لب بوم ما مشين

بارون مياد خيس ميشی

برف مياد گوله ميشی

ميفتی تو حوض نقاشی

خيس ميشی, گوله ميشين

ميفتی تو حوض نقاشی

كی ميگيره فراش باشی

كی ميكشه قصاب باشی

كی ميپزه آشپزباشی

كی ميخوره حاكم باشی
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

ساکت , ساکت, ساکت - گر به پا خيزد كارگر روزی , نان اين ناكسان باطل است






ساکت
توپ سرمايه داران پر است
گر به پا خيزد كارگر روزي
نان اين ناكسان باطل است
سرمايه داران / پول فراوان / نيرو دارند / امكان دارند
خمپاره و توپ / تانك و مسلسل / ارتش دارند / زندان دارند
قاضي و قانون / قاضي عسگر پانصد تا / گورستان / دارد
(ارتش براي چيست؟ و دشمن كيست؟) / اين ارتش كهنه كي تواند
كارگر را كند استثمار
اين تانك و توپش كي مي تواند نظم خود را دهد استمرار
اين رنج كارگر كي مي تواند، كند جيب خود سرمايه دار

(پس اين دشمن نيرومند، مشتي مردم محرومند)

كارگر بر پا/ گر به پا خيزد / بيگمان مي رسد پا برجا
آن زمان ديگر
نظم انساني در جهان مستقر خواهد شد /
حاصل كار كارگر ديگر از خود كارگر خواهد شد
امروز امروز زان چه سرمايه داران كنند
فردا فردا نان اين ناكسان باطل است
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نگاه کن - نگاه کن که غم درون دیده ام , چگونه قطره قطره آب می شود




نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام میکشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطر ها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها ز ابرها بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعر ها و شورها
به راه پر ستاره ه می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چین برکه های شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه های آسمان
کنون به گوش من دوباره می رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیده ام
به کهکشان به بیکران به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیر پا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن
نگاه کن که موم شب براه ما
چگونه قطره قطره آب میشود
صراحی سیاه دیدگان من
به لالای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود
به روی گاهواره های شعر من
نگاه کن
تو میدمی و آفتاب می شود

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سال قحطی - یالا پاشین بجنگین , با این روزای ننگین




گلدونا گل ندادن
درختا بار ندادن
گوسفند و گاو و میش ها
ماست و پنیر ندادن
گندم های بیابون
یه لقمه نون ندادن
چشمه های تو دالون
یه چیکه آب ندادن
به هر کی هر چی گفتم
به من جواب ندادن
مردای مست کوچه
تو جیباشون کلوچه
تلو تلو می رفتن
از پیچ و تاب کوچه
آی آدمای مرده
ترس دلاتونو خورده
به هر کی هر چی گفتم
به من جواب ندادن
بسه ساکت نشستن
در خونه ها رو بستن
از همه دل بریدن
دل به کسی نبستن
یالا پاشین بجنگین
با این روزای ننگین
چه فایده داره اینجا
حتی نشه بخندیم
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

شیاد - رنج و عذاب از من , شنگی و شاب از تو



رنج و عذاب از من

شنگی و شاب از تو

خون جگر از من

موی خضاب از تو

ای شیاد! می خوای بمونی تو

اما صبر که بره ، می دهم جزای تو

کار و تلاش از من

راحت و خواب از تو

کاسه ی خون از من

تنگ گلاب از تو

ای شیاد! می خوای بمونی تو

اما صبر که بره ، می دهم جزای تو

سوز و گداز از من

عمر دراز از تو

لطف و صفا از من

رنگ و ریا از تو

ای شیاد! می خوای بمونی تو

اما صبر که بره ، می دهم جزای تو


----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

همراه شو عزیز، همراه شو عزیز



همراه شو عزیز، همراه شو عزیز
تنها نمان به درد، کاین درد مشترک
هرگز جدا جدا، درمان نمی شود

دشوار زندگی، هرگز برای ما
دشوار زندگی، هرگز برای ما
بی رزم مشترک، آسان نمی شود

تنها نمان به درد، همراه شو عزیز
همرا شو، همراه شو
همراه شو عزیز
همراه شو عزیز
تنها نمان به درد، کاین درد مشترک
هرگز جدا جدا، درمان نمی شود

دشوار زندگی، هرگز برای ما
دشوار زندگی، هرگز برای ما
بی رزم مشترک، آسان نمی شود
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

لالا لالا دیگه بس گل لاله - بهار سرخ امسال مثل هر سال




لالا لالا دیگه بس گل لاله
بهار سرخ امسال مثل هر سال
هنوزم تیر و ترکش قلبو میشناسه
هنوز شب زیر سرب و چکمه می‌‌ناله
نخواب آروم گل بی‌ خارو بی‌ کینه
نمی‌بینی نشست گلوله تو سینه
آخه بارون که نیست رگبار باروت
سزای عاشقای خوب ما این
نترس از گلوله دشمن گل لادن
که پوست شیر پوست سرزمین من
اجاق گرم سرمای شب سنگر
دلیل تا سپیده رفتن و رفتن

نخواب آروم گل بادوم نا‌ باور
گل دل نازک خسته گل پر پر
نگو باد ولایت پر پرت کرده
دلاور قد کشیدن رو بگیر از سر
دوباره قد بکش تا اوج فواره
نگو این ابر بی‌ بارون نمیذاره
مثل یار دلاور نشکن از دشمن
ببین سر میشکنه تا وقتی‌ سر دار
نزاشتن هم صدایی رو بلد باشیم
نزاشتن حتی با هم دیگه بد باشیم
کتابای سفید و دوره میکردیم
که فکر شب کلاهی از نمد باشیم
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

غوغای ستارگان- پروین - امشب در سر شوری دارم , امشب در دل نــوری دارم



امشب در سر شوری دارم
امشب در دل نــوری دارم

باز امشب در اوج آسـمانم
رازي بـاشـــد بـا ستارگانم

امشب يک سر شوق وشورم
از ايـن عــالــم گــويــي دورم

از شـادي پـر گـيرم کـه رسـم بـه فلک
سرود هستي خوانم در بر حور و ملک

در آسمان ها غوغا فکنم
سبو بريزم ساغر شکنم

امشب يک سر شوق وشورم
از ايـن عــالــم گــويــي دورم

با ماه و پـرويـن سخني گويم
وز روي مه خـود اثـري جويـم
جان يابم زين شبها
جان يابم زين شبها

مـاه و زهـره را بــه طـرب آرم
از خود بي خبرم ز شعف دارم
نغمه اي بر لب ها
نغمه اي بر لب ها

امشب يک سر شوق وشورم
از ايـن عــالــم گــويــي دورم

امشب در سر شوري دارم
امشب در دل نــوري دارم

باز امشب در اوج آسـمانم
رازي بـاشـــد بـا ستارگانم

امشب يک سر شوق وشورم
از ايـن عــالــم گــويــي دورم

امشب يک سر شوق وشورم
از ايـن عــالــم گــويــي دورم

امشب يک سر شوق وشورم
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۵, سه‌شنبه

سرودِ سپیده - با هر سپیده بانگ گلوله - در هر گلوله مرگ کبوتر




تا کی ستیز داس و شقایق - اعدام برگ و قتل صنوبر
تا کی مصاف سرب و شقیقه - تا کی ستیز سینه و خنجر

با هر سپیده بانگ گلوله - در هر گلوله مرگ کبوتر
با هر کبوتری گلی از خون - در هر گلی ستاره ی پرپر

از نو قسم به گل به ستاره - از نو قسم به خلق دلاور
ای جوخه جوخه های جنایت - ای چکمه های به خون شناور

با طبل گام شب شکنان و - با ضجه های اینهمه مادر
تصنیف سرخ مرگ هیولا - آواز ناب خشم برادر

هر مشت بسته غنچه ی کینه - تا خون بهای لاله ی بی سر
تا فصل فسخ حصار و زنجير - تا نسل همصدا و برابر

با پرچمی به رنگ ترانه - بر شانه ی شهامت خواهر
یک نعره مانده تا خودِ خورشید - تا مرگ دیو خفته به بستر

ای در ستیز این شب خون ریز - ای دست تو مسلسل و سنگر
با من بیا به فتح رهایی - تا مرگ سایه،تا شب آخر

امروز ما شکستن هر مرز - فردای ما تبلور باور
با هر سپیده عطر ترانه - در هر ترانه سپیده ی دیگر

( یغما گلرویی )

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

ای میهنم ای ایران من ؛ ای میهن ای زندان من




بعداز آن مرداد گران
خشم تو خفته در خاکستر تابستان
ای میهنم ای ایران من
ای میهن ای زندان من
میدرخشد شعله آفتاب
روی توفان سرخ انقلاب
چون فدایی با خشم و خون به پیش
از دل آهن و دود و شخم و خیش
جام غم شود نگون، شود نگون، شود نگون
گل دهد فلات خون، فلات خون، فلات خون
بهار خون مردمان
گل آورد گل ارغوان، گل ارغوان، گل ارغوان

گلوله شعله ور شود
شب وطن سحر شود، سحر شود ، سحر شود

میدرخشد شعله آفتاب
روی توفان سرخ انقلاب
چون فدایی با خشم و خون به پیش
از دل آهن و دود و شخم و خیش
-------------------------------------------

بر پا خيز از جا كن بنای كاخ دشمن






بر پا خيز از جا كن بنای كاخ دشمن

چو در جهان قيودبندگی / اگر فتد به پاي مردمی
بدست توست، به راي مشت توست
رهائي جهان ز قيد جورو ظلم
بپا كنيم قيام مردمي / رها شويم ز قيد بندگي
هم پائیم ، همراهيم،هم رزميم، جان بر کف برخیزیم
برخيزيم، پيروزيم

به هر كجا نشان ز ثروت ا / زحاصل تلاش كارگراست
زمين غني ز رنج برزگر / ز همتش شود ز دانه خرمني
بپا كنيم قيام مردمي /رها شويم ز قيد بندگي

۱۳۸۹ مرداد ۲, شنبه

سرود انترناسیونال - برخیز ای داغ لعنت خورده دنیای فقر و بندگی



برخیز ای داغ لعنت خورده
دنیای فقر و بندگی

شوریده خاطر ما را برده
به جنگ مرگ و زندگی.

باید از ریشه براندازیم
کهنه جهان جور و بند

آنگه نوین جهانی سازیم
هیچ بودگان هر چیز گردند.

( روز قطعی جدال است... آخرین رزم ما
انترناسیونال است........ نجات انسانها. ) 2

بر ما نبخشد فتح و شادی
نه شه ، نه بت ، نه آسمان

با دست خود گیریم آزادی
در پیکارهای بی امان

تا ظلم از عالم بروبیم
نعمت خود آریم به دست

دمیم آتش را و بکوبیم
تا وقتی آهن گرم است

(روز قطعی جدال است... آخرین رزم ما
انترناسیونال است........ نجات انسانها.) 2

تنها ما توده ی جهانی
اردوی بیشمار کار

داریم حقوق جهانبانی

نه که خونخواران غدار

غرد وقتی رعد مرگ آور
بر دژخیمان و رهزنان

در این عالم بر ما سراسر
تابد خورشید نورافشان

(روز قطعی جدال است... آخرین رزم ما
انترناسیونال است........ نجات انسانها.) 2

ای رفیقان ، قهرمانان ، ای رفیقان رفقا قهرمانان







ای رفیقــان

(ای رفیقــــــــان قهـرمـانـان) 2

(جان در ره میهن خود بدهیم بــی مهــابـــا) 2


از تــــــن مــــــا خــون بــریــزد

از خــــون مـــــا لالــــه خیـــــزد


(پـرلالـه و گـل بشـود همـه جـا چون گلستان) 2

چــون دمــاونـــد ســرفـــرازیــــم

در ره خلـــــــــق جــان ببــازیـــم


(یک پا ننهیـم قـدمـی بـه عقـب تــا دم مــرگ) 2


(در کوه و دشت در بیــابــان) 2

(غران چو یکی شیری که رهـا گشتـه از بنـد) 2


(خلــــق ایــــران همره ماست) 2

(زیـن رو وطــن ام آزاد و رهـا گـردد از بنــد) 2

۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه

بیا بریم کوه ، کدوم کوه ، همون کوهی که آهو ناز داره ، ای وله





بیا بریم دشت
کدوم دشت
همون دشتی که خرگوش خواب داره
ای وله
بچه صیاد به پایش دام داره
ای وله
بچه صیدم را مزن
خرگوش دشتم را مزن
خواب خرگوش به خواب یار میماند وله ی
خواب خرگوش به خواب یار میماند وله ی

بیا بریم کوه
کدوم کوه
همون کوهی که اهو ناز داره
ای وله
بچه صیاد به پایش دام داره
ای وله
بچه صیدم را مگیر
خرگوش دشتم را مگیر
اهوی کوهم را مگیر
خال اهو به خال یار میماند وله ی
خال اهو به خال یار میماند وله ی

بیا بریم باغ
کدوم باغ
همون باغی که قمری تاب داره
ای وله
بچه صیاد به پایش دام داره
ای وله
بچه صیدم را مزن
خرگوش دشتم را مزن
اهوی کوهم را مزن
قمری باغم را مزن
چرخ قمری به چرخ یار میماند وله ی
چرخ قمری به چرخ یار میماند وله ی
بیا بریم کوه
کدوم کوه
همون کوهی که عقاب تاب داره
ای وله
بچه صیاد به پایش دام داره
ای وله
بچه صیدم را مزن
خرگوش دشتم را مزن
اهوی کوهم را مزن
قمری باغم را مزن
چنگ عقاب به چنگ یار میماند وله ی
چنگ عقاب به چنگ یار میماند وله ی
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

باغ بهرنگ - صمد بهرنگی



یه صبح خوب و زیبا

در خواب و در بیداری

با الدوز و کلاغها

با جوجه ی طلایی

با ماهی کوچولو ، عروسک سخنگو

رفتیم به باغ هلو

نه جن دیدیم نه لولو

-----

گلهای رنگا و رنگ

رفیق خوب و یک رنگ

ای بچه های دلتنگ

بیاین به باغ بهرنگ

-------

پسر لبو فروش، ماهی سیاه باهوش

از حمزه و کوراغلو

کلاغ و موش و خرگوش

شادی و غصه داریم

یه باغ پسته داریم

از عشق و از محبت

هزارتا قصه داریم

-------

(قصه ها مثل فشنگ

کتابها مثل تفنگ)

ای بچه های دلتنگ

بیاین به باغ بهرنگ

- - - - - - - - - - -

۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

گل مینای جوان - از درون شب تار , می شکوفد گل صبح



از درون شب تار
می شکوفد گل صبح
خنده بر لب
گل خورشید کند
جلوه بر کوه بلند

نیست تردید زمستان گذرد
وز پی اش پیک بهار
با هزاران گل سرخ
بی گمان می آید

در گذرگاه شب تار
به دروازه ی نور
گل مینای جوان
خون بیفشانده تمام
روی دیوار زمان

لاله ها نیز نهادند به دل
همگی داغ سیاه
گرچه شب هست هنوز
با سیه چنگ بر این بام آونگ
آسمان غرق ستاره است و لیک
آسمان غرق ستاره است هنوز

خوشه ها بسته ستاره گل گل
خوشه ی اختر سرخ
با تپش های سترگ
عاقبت کوره ی خورشید گدازان گردد

اجرای جدید سرود ای ایران - ای ايران مرزت چه ها كشيد , چه خون ها در دامنت چكيد



ای ايران مرزت چه ها كشيد
چه خون ها در دامنت چكيد
دور از تو شد مهر مردمان
كی برپا مانی در اين جهان

ای دشمن تو آشنا و در همين سراست
در كمين عشق و حس و جان و خون ماست
بر حال خويش انديشه كن
راهی نوين را پيشه كن
در راه نو آزادگی را مبر از ميان
ويرانه كن ريشه بربران

آزادی بهتر ز گوهر است
كی در تو انسان برابر است
خود برتر از ديگران مبين
خاكت مثل خاك ديگر است

تا عيش و نوش و سود حاكمان سرای توست
فقر و مرگ و جنگ و غارت از برای توست
بر حال خويش انديشه كن
راهی نوين را پيشه كن
در راه نو آزادگی را مبر از ميان
ويرانه كن ريشه بربران

ايران مهر تو برون كنم
تا كی اين دل از تو خون كنم
تا زندان هست و شكنجه هست
بر گو با ظلم تو چون كنم

تا گردش جهان بدور آسمان بپاست
سرنگونی ستمگران شعار ماست
برحال خويش انديشه كن
راهی نوين را پيشه كن
در راه نو آزادگی را مبر از ميان
ويرانه كن ريشه بربران

شعر از مسعود آذر - با صدای فریدون فرهی

۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه

زخون جلوه کن ای هماره یاد






زخون جلوه کن ای هماره یاد

صبح خونین بهمن به چشمان تو آرمیده

شرر زد به مرداب تیره گون

خروش خون

زقلـب سیــه کــل کشیــده پــر

زجوش خون

هزاران پرستـوی خـونچکـان

به خون خانه

دل اش خون و چشم اش به آن آبـی بـی کرانـه

مگر بشکفد باغ نیلوفران

بـی قــراران آن پهــن آبــی

مگر بشکفد از خون در شب خستگان آفتابی

زخون جلوه کن ای هماره یاد

صبح خونین بهمن به چشمان تو آرمیده
-------------------------------------------

بیداران جنگل





--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

صمد - ای تو پيشاهنگ رفتن



سرود كارگر - چرخ صنعت به گردش فتد - با سرانگشت زحمتكشان




چرخ صنعت به گردش فتد - با سرانگشت زحمتكشان
پس چرا خود نگیرد ثمر - كارگر، كارگر، كارگر
بازوان توانای ما - بشكند پشت بیگانگان
كی بود ترسمان ازخطر - كارگر، كارگر، كارگر
- كارگر، كارگر، كارگر
شب سیاه بردگی گذشت - طلیعه آزادی دمید
کنون بباید با توان خلق - ز سلطه بیگانگان رهید
نمی کنیم ، نمی کنیم - به غیر از این ، به غیر از این
به زندگانی کار دیگری
قسم به دست پینه بسته ها
نمی رویم جز راه خلق خویش
کنون ز جای ای برزگر بپیش
کنون بپا ای کارگر بپیش
که بر کنیم ، که بر کنیم - به اتحاد ، به اتحاد
ز بیخ و بن کاخ ستمگری

فرمانده ارنستوچگوارا - ویکتورخارا



بايد دوباره کارگر شد - بايد دوباره برزگر شد




دست تو زخمی دست من پینه
تو داس خشمی من پتک کینه
بازو به بازو در وقت پیکار
با خشم و کینه با پرچم کار
باید دوباره کارگر شد
باید دوباره برزگر شد
باید درو کرد باید که کوبید
باید دوباره از ریشه رویید از ریشه رویید
داس تو تیزو پتک من محکم
نیرو بگیریم از بازوی هم
این مزرعه محتاج بذر است
این کارخانه محتاج کار است
باید درو کرد باید که کوبید
باید دوباره از ریشه رویید از ریشه رویید
نان من از تو نان تو از من
جان من از تو جان تو از من
فریاد با هم پرواز با هم
آزادگی را آغاز باهم

آن خس و خاشاک تویی - پست ‌تر از خاک تویی




آن خس و خاشاک تویی
پست ‌تر از خاک تویی
شور من‌ام، نور من‌ام عاشق رنجور من‌ام
زور تویی، کور تویی هاله‌ی بی‌نور تویی
دلیر بی‌باک من‌ام
مالک این خاک من‌ام

۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

خبر اومد زمستون داره میره - سکوت از شهر تیره پر میگیره





خبر اومد زمستون داره می ره ،
سکوت از شهر تیره پر می گیره ،
نگاه کن پای آزادی این خاک ،
داره قشنگ‌ترین گلها می‌‌میره ،
داره قشنگ‌ترین گلها می‌‌میره ،
...
خبر اومد که مردم تو خیابون ،
تموم عاشقان جمعند تو میدون ،

خبر اومد ندا غلتیده در خون ،
نذاره جون بده آزادی آسون ،
نذاره جون بده آزادی آسون ،‌
خبر اومد که سینش سرخه خرداد ،
تمومه شهر پر از آتیش و فریاد ،
خبر اومد که خون شد قلب سهراب ،
ترانه را سوزونده دست بیداد
ببار ‌ای آسمون بر این شب تار
که عاشقان را می‌‌بندند به رگبار
جواب حق ما سرب و گلوله است

در این‌ جنگل نمی‌‌میره تبردار

خبر اومد زمستون داره می‌‌ره
سکوت از شهر تیره پر می‌‌گیره
نگاه کن پای آزادی این خاک
داره قشنگ‌ترین گلها می‌‌میره
داره قشنگ‌ترین گلها می‌‌میره

خبر اومد که مردم تو خیابون

تموم عاشقان جمعند تو میدون

خبر اومد ندا غلتیده در خون
نذاره جون بده آزادی آسون
نذاره جون بده آزادی آسون

ببار ‌ای آسمون بر این شب تار
که عاشقان را می‌‌بندند به رگبار
جواب حق ما سرب و گلوله است

در این‌ جنگل نمی‌‌میره تبردار

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

سرود کوهستان - می گذرد در شب آيینه رود ، خفته هزاران گُل در سینه رود




سرود کوهستان - رود

می‌گذرد در شب آئینه رود خفته هزاران گل در سینه رود

گُلبُـن لبخنــد فــردائــی مــوج سـر زده از اشک سیمینه رود


فَرازِ رود نغمه خوان

شکفته باغ کهکشان

مـی ســوزد شــب در ایــن میــان



رود و سرودش اوج و فرودش مـی رود تا دریـای دور

بـــــاغ آئینـــــه دارد در سینــه مـی رود تا ژرفای دور


موجی در موجی می‌بندد

بر افسون شب می‌خندد

با آبی‌ها می‌پیوندد



فـردا رود افشـان ابـریشـم در دریـا مـی خوابــد

خورشید از باغ خاور می‌روید بر دریا می‌تابد



موجی در موجی می‌بندد

بر افسون شب می‌خندد

با آبی‌ها می‌پیوندد



فـردا رود طغیـان شــورافکـن در دریـا مـی خـوابــد

خورشید از شرق سوزان می‌روید بر دریا می‌تابد



موجی در موجی می‌بند

بر افسون شب می‌خندد

با آبی‌ها می‌پیوندد

چهار آذرخش خلق ترکمن - توماج ، مختوم ، واحدی ، جرجانی



مراببوس - برای آخرین بار , تو را خدا نگهدار , که می روم به سوی سرنوشت




مراببوس
مراببوس
برای آخرین بار تو را خدا نگهدار

بهار من گذشته گذشته ها گذشته
من ام به جستجوی سرنوشت
در میان طوفان هم پیمان با قایق ران ها
گذشته از جان باید بگذشت از طوفان ها
به نیمهء شبها دارم بایارم پیمانها
که برفروزم آتشها در کوهستانها
آه آه
شب سیه سفر کنم ز تیره ابر گذر کنم
نگه کن ای گل من سرشته غم به دامن برای من میفکن
دختر زیبا امشب بر تو مهمانم در پیش تو میمانم
تا لب بگذاری بر لب من
دختر زیبا آن برق نگاه تو اشک بی گناه تو
روشن سازد یک امشب من
مراببوس
مراببوس
برای آخرین بار تو را خدا نگهدار
که می روم به سوی سرنوشت
بهار من گذشته گذشته ها گذشته
من ام به جستجوی سرنوشت

۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

حرکت از این بیش شتابان کنیم - ولوله در ولوله باران کنیم




حرکت از این بیش شتابان کنیم
ولوله در ولوله باران کنیم

جنگل و شهر و ده و کوه و کمر
از نفس خويش شکوفان کنیم

دانه ی هر گل که تو پرپر کنی
باز بکاريم و دوچندان کنيم

پای بکوبيم و برآریم دست
خنده زنان ترک سر و جان کنیم

روشن از ايمان به طلوعی قریب
چوبه ی اعدام، چراغان کنيم

دل چو به پیمان خدا داده ایم
سر گرو حرمت پيمان کنيم

تا تو بدانی که چه ما می کنيم
هرچه تو گفتی نکنید آن کنيم!

آتش پنهان درون را برون
از دل خاکستر ایران کنيم

شعله بگيريم از اين آتش و
مشعل تاريخ، فروزان کنيم

باز بسازيم بنايی دگر
ساخته ای هرچه تو ويران کنيم

خواب و خيال خوشت آشفته ايم
بيش، از این نيز پریشان کنيم

می شنوی؟ اين تپش طبل ماست
باش و ببين تا که چه توفان کنیم

آتش شعله برکش - شعله دم فرومکـش




آتش شعله برکش شعله دم فرومکـش
آن چنان بسوز آن چنان بسوز
آن چنان بسوز آن چنان بسوز
که بر پا کنی بس
روشنی در دل ما
روشنـی هـای انسـان
با نیروی توده برکن رسم بیداد
انقـلاب خلـق انقـلاب مـا
نگون سازد اندیشه ی اهرمن را
بسازد جهانی سراسر صفا را
با نیروی توده برکن رسم بیداد
کاندر آن جهان نـزد مـردمـان
نیابی نشانی زفقر و زحرمـان
نباشد دلی رنجه از بهـر بیداد
آتش شعله برکش شعله دم فرومکـش
آن چنان بسوز آن چنان بسوز
که بر پا کنی بس
روشنی در دل ما
روشنـی هـای انسـان

یار دبستانی من با من و همراه منی - چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی




یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علف هاش
خوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دل های آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی می تونه جز من و تو درد ما رو چاره کنه
یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما
یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علف هاش
خوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دل های آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی می تونه جز من و تو درد ما رو چاره کن
یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما

خونبها - قسم به بوسه ی آخر، قسم به تیر خلاص





قسم به بوسه ی آخر، قسم به تیر خلاص
قسم به خون شقایق نشسته بر تن داس
قسم به آتش پنهان به زیر خاکستر
قسم به ناله ی مادر، قسم به بغض پدر
قسم به مشت برادر، قسم به خشم رفیق
قسم به شعله ی کبریت و قسم به خواب حریق
قسم به بال پرستو به عطر فروردین
قسم به نبض ترانه، قسم به خاک زمین
که خونبهای تو خون سیاه جلاد است
سکوت دامنه در انتظار فریاد است
که خونبهای تو اتمام این زمستان است
طنین نام تو در ذهن خیابان است

رُستنی ها کم نیست - من و تو کم بودیم




رستنی ها کم نیست
من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم
گفتنی ها کم نیست
من و تو کم گفتیم
مثل هذیان دم مرگ
از آغاز
چنین درهم و برهم گفتیم
دیدنی ها کم نیست
من و تو کم دیدیم
بی سبب از پاییز
جای میلاد اقاقی ها را پرسیدیم
چیدنی ها کم نیست
من و کم چیدیم
وقت گل دادن عشق
روی دار قالی
بی سبب حتی
پرتاب گل سرخی را ترسیدیم
خواندنی ها کم نیست
من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شکل سرودن را
در معبر باد
با دهانی بسته
وا ماندیم
من و تو کم بودیم
من و تو اما در میدان ها
اینک اندازه ی ما می خوانیم
ما به اندازه ی ما می بینیم
ما به اندازه ی ما می چینیم
ما به اندازه ی ما می گوییم
ما به اندازه ی ما می روییم
من و تو کم نه
که باید شب بیرحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم
من و تو خم نه و درهم نه و کم هم نه
که می باید باهم باشیم
من و تو حق داریم
در شب این جنبش نبض آدم باشیم
من و تو حق داریم
که به اندازه ی ما هم شده با هم باشیم

۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

گنجشگك اشی مشی , لب بوم ما مشین




گنجشگک اشی مشی, لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی, برف میاد گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
خیس میشی, گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
کی میگیره فراش باشی
کی میکشه قصاب باشی
کی میپزه آشپزباشی
کی میخوره حاکم باشی
گنجشگک اشی مشی..
گنجشگک اشی مشی, لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی, برف میاد گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
خیس میشی, گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
کی میگیره فراش باشی
کی میکشه قصاب باشی
کی میپزه آشپزباشی
کی میخوره حاکم باشی
گنجشگک اشی مشی…

۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

Bella ciao - بلا چاو



ای وطن - در روح و جان من می مانی ای وطن




در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پا فتد آن دلی ، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد

ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
ای عشق سوزان ، ای شیرین ترین رویای من ، تو بمان ، در دل و جان
ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان
ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو بمان


سبزی صد چمن ، سرخی خون من
سپیدی طلوع سحر ، به پرچمت نشسته
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
بمان که تا ابد هستیم ، به هستی تو بسته


ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران ، بد گهران
ای عشق سوزان ، ای شیرین ترین رویای من تو بمان ، در دل و جان
ای ایران ایران ، گلزار سبزت دور از تاراج خزان ، جور زمان
ای مهر رخشان ، ای روشنگر دنیای من به جهان ، تو بمان

در روح و جان من می مانی ای وطن
به زیر پا فتد آن دلی ، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد